دکتر هادی شفائیه پدر عکاسی نوین و بنیانگذار عکاسی آکادمیک در ایران می باشد.که سازمان فرهنگی هنری شهرداری تبریز همچون سال گذشته، با هدف نکوداشت یاد و خاطره اولینهای شهر تبریز، بخصوص عکاسی، جایزه ویژه خود را به نام ” استاد دکتر هادی شفائیه “، پدر عکاسی نوین و بنیانگذار عکاسی آکادمیک ایران اختصاص داده است.
در پایان شهریور همان سال نمایشگاه منحصربهفردی در دنیا به نام "فتو كینا" در كلن (آلمان) تشكیل شد كه مخصوص لوازم عكاسی و فیلمبرداری و وسایل مربوطه بود و هر دو سال یكبار تجدید میگردید و آنچه در كشورهای مختلف ساخته میشد در آنجا به نمایش در میآمد. من از طرف سازمان مذكور برای بازدید و كسب اطلاعات لازم به كلن رفتم و با دستی پٌر برگشتم. در آنجا بود كه خبر "جمعهی سیاه" (كشتار در میدان ژالهی تهران) را شنیدم و پس از بازگشت و چند هفته انتظار بیكار، سازمان تعطیل و برچیده شد!
در سال تحصیلی 58-59 دانشگاهها تعطیل شد. اما تدریس من دچار وقفه نگردید: جهاد دانشگاهی دعوت كرد كلاسهای نظری و علمی برای بسیجیها ترتیب و تشكیل دهم. در تمام مدتی كه دانشگاهها تعطیل بودند این كلاسها دایر بود. * سال 1360 بالاخره تلاشهای 25 سالهام به نتیجه رسید و از طرف وزارت علوم و آموزش عالی از من خواسته شد كه برای دوره چهار ساله لیسانس عكاسی برنامه درسی بنویسم. از سال 1362 در دانشگاه تهران (دانشكدهی هنرهای زیبا) و مجتمع دانشگاهی هنر این دوره شروع شده و برنامه من مورد اجرا درآمده است. تا سال 1366 در هر دو دانشگاه مدیریت دروس و بخش عملیاتی تدریس را بر عهده داشتم.
در نظر داشتم كه در خانه، مثل سالهای پیش از حرفهای شدن، لابراتوار ساده "آماتوری" تدارك ببینم. لكن گذشت سالها را به حساب نیاورده بودم! بیش از سی سال از آن روزها میگذشت. من دیگر آن جوان سی ساله نبودم و آن انرژی لازم را نداشتم. بطور كلی برای گرفتن عكس، حتی از موضوعی مشخص و ساده مثل یك سیب، یافتن بهترین نقطه دید، مناسبترین زمینه و انتخاب نور جوابگو، مدتی تلاش لازم است كه من فاقد چنین نیرویی بودم. عكاس مانند نقاش نمیتواند در جایی بنشیند و فقط با یك مداد و ورقی كاغذ، حتی بی وجود سیب، نقش آن را چنان كه میخواهد، با قدرت تصور و تجسم، در روی آن كاغذ بوجود آورد.
تدریسهایم، بدون در نظر گرفتن تاریخ آنها: 1.در آتلیه خودم (اولین دوره رایگان آن را برای دوستانی كه مایل بودند.) 2. آموزشگاه شبانه "كاخ دانش". 3. باشگاه عكاسی "پلی تكنیك تهران". 4. كاخ جوانان. 5. دبیرستان البرز (برای 50 دانشآموز انتخابی كلاس چهارم. در سالهای چهارم و پنجم و ششم، هر هفته دو جلسهی یك ساعتی در تعطیل ظهر آموزش دادم). 6. تلویزیون تجارتی "ثابت پاسال". 7. تلویزیون ملی ایران. 8. دانشكدهی هنرهای زیبا (دانشگاه تهران). 9. دانشكده هنرهای تزیینی (دانشگاه هنر). 10. دانشگاه صنعتی آریامهر. 11. دانشگاه الزهرا. 12. دانشكدهی صدا و سیما. 13. یك دوره با برنامهای خاص برای كارمندان شركت آگفا. 14. یك دوره با برنامهای خاص برای كارمندان شركت كداك كه در ضمن چون میخواستند چون میخواستند ناظر (سوپروایزر) شركت "حسو" باشم برای دیدن و آشنا شدن با كارهای عكاسی كداك یك ماه در پاریس میهمانشان بودم. 15. به خواست عدهای از دوستان و رفقای خود دو كلاس جداگانه در آتلیهام یكی برای خانمها و یكی برای آقایان دایر كردم. 16. تلویزیون جمهوری اسلامی برنامهای مخصوص برای نوجوانان. 17. یك دوره مخصوص برای عدهای داوطلب از بیمارستانهای دانشكده پزشكی دانشگاه تهران برای آموزش عكاسی پزشكی.
لازم است در مورد نگاتیوهایم نیز چند كلمهای بگویم: هانری كارتیه-برسون H.C.B.، عكاس مشهور فرانسوی، بر این عقیده بود كه: "در چاپ عكسی اگر لازم شود حتی یك میلیمتر از نگاتیو حذف شود بدین معنی است كه آن تصویر موفق نبوده است!" من با H.C.B. در این مورد هم عقیده نیستم و معتقدم كه "چاپ عكس" خود بخشی از "هنر عكاسی" است. همچنان كه نقاش ممكن است در طی سالها بارها و بارها در اثر خود تغییراتی بدهد.
در سالهای 60 از دانشكده صدا و سیمای ایران (تلویزیون)، دانشگاه صنعتی و دانشگاه الزهرا نیز تدریس عكاسی را از من خواستند و من در راه آموزش و بسط این فن و هنر در سطح بالا به همه خواستهها جواب مثبت دادم. به طوری كه دیگر برای رسیدگی به "استودیو هادی" وقت آزاد باقی نماند و عملا به حال تعطیل درآمد. از صبح شنبه تا ظهر پنجشنبه، جمعا 36 ساعت، به تدریس میپرداختم. * سیام اردیبهشت سال 1367 برابر با بیستم می 1988، فردای آخرین موشكباران تهران به اتفاق همسرم ایران را ترك كردم و به ایالات متحده آمریكا، كه هر دو پسرم ساكن آنجا بودند، آمدم. در ماه نوامبر همان سال دچار سكته قلبی شدم و پس از چهار روز مراقبت كه حالم بهتر شده بود از بخش CCU به ICU منتقلام كردند. ظهر همان روز سكته مغزی به سراغم آمد و در فوریه 1996 بار دوم سكته مغزی تجدید دیدار كرد! لطف خدا شامل حالام بود و از این ملاقاتها با حداقل صدمهی ممكن گذشتم.
"اثر" نهایی من برای ارائه، گاهی با نگاتیو آن تغییرات عمدهای داشته است كه اگر آن را برای "چاپ" به دست ماهر چاپكننده استادی نیز میسپردم آن نمیشد كه میخواستم. اساسا پسندم از یك اثرم همیشگی و پایدار نیست. پس از گذشت مدتی، در آنها اشكالهایی میبینم و به ندرت تصویری با گذشت زمان مقام خود را در نظرم از دست نمیدهد. نگاتیوهایم را نمیتوانستم با خود بیاورم و ماندنشان بیهوده بود. لذا، روزی همهی آنها را از دم تیغ گذراندم و از این كاری كه كردم هیچ پشیمان نیستم! اگر امروز بود باز همان كار را میكردم. هادی شفائیه دابلین، اوهایو
مطالب مشابه
آرشیو مطالب
جدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب
خدمات ما
تمامی خدمات
ارتباط با ما
آدرس: شیراز ،مجتمع خلیج فارس، تجاری3 ، جنب شهربازی، پلاک۳۴۷۵
موبایل : 09190533383
واتس آپ : 09190533383
اینستاگرام : dolatshah_studio
ایمیل : dolatshah.m@gmail.com
سـاعت کاری : 10 صبح تا 12 شب
عکاسی و فیلمبرداری مجالس در شیراز
فیلمبرداری و عکاسی مجالس عروسی، دو فرآیند حیاتی و بسیار مهم در به یادگیری و ثبت لحظات شگفتانگیز ازدواج و جشنهای اطراف آن هستند. این دو عمل هنری، به عنوان یک یادگار از رویدادهای مهم زندگی، به زیبایی و ارزش آنها افزوده و به جلوههای خاص و منحصربهفرد آنها روحیه میبخشند. فیلمبرداری و عکاسی مجالس عروسی، دو فرآیند حیاتی و بسیار مهم در به یادگیری و ثبت لحظات شگفتانگیز ازدواج و جشنهای اطراف آن هستند. این دو عمل هنری، به عنوان یک یادگار از رویدادهای مهم زندگی، به زیبایی و ارزش آنها افزوده و به جلوههای خاص و منحصربهفرد آنها روحیه میبخشند.
یعنی کار درجه یک با قیمتی بسیار مناسب با بودجه ای که شما در نظر گرفته اید. پس با اطمینان می توانید این کار را به ما بسپارید.عکس و فیلم های به جا مانده از مراسم شما مهمترین قسمت از مجلس عروسی شما است که همیشه به یادگار می ماند.
تمامی حق و حقوق این وب سایت محفوظ و متعلق به آتلیه عکاسی در شیراز | دولتشاه می باشد.
© طراحی سایت و بهینه سازی : گروه طراحی سیرن